پرسش دریچه دانایی و کلید پژوهش است. با این همه قرآن برای پرسش مرزهایی را بیان میکند. این مرزها از آن رو مشخص میشود تا هدف از پرسش فراموش نشود و پرسش از حالت اثباتی و سازنده بیرون نرود. اگر هدف از پرسش دانایی و فهم و رسیدن به پاسخهای مفید و سازنده و حل مشکلات و معضلات است، تنها در صورتی میتواند این وظیفه را انجام دهد که با هدفش متناسب و سازگار باشد. هرگاه پرسشی فاقد این مولفه و مشخصه باشد در حقیقت پرسش زیانبار خواهد بود.
قرآن با آن که پیروانش را تشویق به پرسش میکند و واژه سوال و مشتقات آن بیش از 128 مورد در قرآن به کار رفته است و حتا قرآن با گزارشی از آغاز آفرینش انسان به پرسش و پاسخهایی که میان فرشتگان و خداوند انجام میشود میکوشد تا این سنت را تقویت کند و بر درستی آن تاکید ورزد، با این حال با بیان نمونههایی از پرسشهای زیانبار انسانها را از فرو افتادن در این سرزمین بی سرانجام بهانه و استهزا و مانند آن باز میدارد.
در داستان گاو که در آیات 67 و پس از آن در سوره بقره از آن یاد میکند نشان میدهد که چگونه پرسشها از حالت و هدف اصلی بیرون و به شکل استهزا و بهانهجویی خود را نشان میدهد. این گونه پرسشها نه تنها برای انسان بسامد مفید و سازندهای به همراه نخواهد داشت، بلکه از ارزش و جایگاه پرسش کاسته و نتایج بدی را نیز در پی میآورد.
پارهای از پرسشها به گونهای است که در صورت دانستن آدمی خود را با رنج و درد و عسر و حرج مضاعفی رو به رو میبیند. از سوی اگر این پاسخ را نداشت میتوانست به سادگی با مساله کنار بیاید، ولی اکنون با روشن شدن پاسخ و مساله میبایست به محتوای پاسخ عمل نماید که در بسیاری از موارد خود را ناتوان از آن مییابد. از این رو میتوان گفت این گونه از پرسشها به جز سختی و زیان برای آدمی بهرهای به همراه نخواهد داشت. خداوند در قرآن میفرماید: یا ایها الذین آمنوا لاتسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم( سوره مائده، آیه 101) ای کسانی که ایمان آورده اید از چیزهایی نپرسید که اگر پاسخ آن برای شما آشکار شود از آن بدتان آید.
از این دسته پرسشها میتوان به پرسشهایی اشاره کرد که به شکل خواسته مطرح میشود و از آن جایی که ما آگاهی درستی از خواستهها نداریم و بدون دانش کامل از چیزی آن را میخواهیم، این پرسش و خواسته از آن رو که میتواند برای کسی که به آن رسیده زیانبار باشد، نباید مورد توجه و پرسش قرار گیرد. این گونه از پرسشها هر چند که از شکل پرسش علمیخارج و بیرون است، ولی به اعتبار پاسخ عملی که پرسشگر در پی آن است میتواند جزو مرزهای پرسش به شمار آید. در قرآن به این دسته از پرسشها نیز توجه و از آنها بازداشته شده است.( سوره هود، آیه 46)
دسته دیگر از پرسشهای زیانبار پرسشهای علمیاست نه عملی و خواسته مانند پرسشهایی که در میان آموزش دانش رشدی انجام میشود. از آن جایی که در دانش رشدی فرایند تعلیم و تعلم به صورت پیچیده و در یک دوره زمانی انجام میشود پرسشها به شکل بیمورد و زیانبار خودنمایی میکند. شاگرد از استاد خود در هنگام آموزش دانش رشدی پرسشی را طرح نمیکند، بلکه باید تا پایان آموزش شکیبایی ورزد و در نهایت اگر خود به پاسخ رسید که هیچ و گرنه از استاد میخواهد تا در باره عملش توضیح دهد.البته از آن جایی که دانش رشدی را باید از کسی آموخت که استاد مسلم باشد و به کمال او علم داشته باشیم و حرکات و سکنات ولی را در حوزه عصمت تقوایی ارزیابی میکنیم ناپرسیدن در هنگام آموزش نقص و عیب به شمار نمیآید، ولی این همه تنها در صورت علم ما به کمال و عصمت تقوایی استاد است. در صورت تردید و شک نه تنها نباید از این گونه افراد پرهیز کرد، بلکه اگر به جهاتی خواهان آموزش دانش رشدی هستیم هرگز نباید پرسش را فراموش کنیم. بنابراین پرسش هم چنان به عنوان یک اصل مورد توجه قرار میگیرد.
قرآن درباره آموزش دانش رشدی و شاگری حضرت موسی (ع) داستانی را در سوره کهف در آیات چندی بیان کرده و در آن جا بیان میدارد که استاد شاگردی موسی را تنها در صورت ناپرسشگری میپذیرد.(کهف، آیه 70)
اینها نمونههای از مرزهای پرسش در قرآن است. این سخن بگذار تا وقت دیگر.